تيانا عمر مامان و باباتيانا عمر مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

تیانا عمر مامان و بابا

ماهگرد شانزدهم

شکلات مامانی سلام درگیری اینروزها به علت خونه تکونی و خرید عید باعث شده که کمتر بیام بنویسم فقط روی کابینتها مونده تا تمیزکنم تو هم تو این بریز و بپاشها خوب بازی کردی و به هم ریختی دیروز ماهگردت بود .مبارکه عزیز دلم دندان شماره 2 سمت راست پایینت هم در اومده دیگه داری بزرگ میشی. با لباسهای سبک و بهاری عشق میکنی توی خونه میگردی تقریبا همه کلمه ها رو با زبان شیرین خودت بیان میکنی.مثلا: خانه : آنه پتو : پتی لاک پشت :لاکی بیلیم : بریم مادر : مادرجون نیست : نیست تَخ : تخت تَبش : کفش نی نی : عروسک دست : دست پا : پا لیله : ژله پالیل : پاستیل تَش : کشک چوچو :چوب شور +*و.... کلمه های دیگه  که حضور...
21 اسفند 1392

مروارید هفتم رویت شد

سلام مونس مامانی دختر یکدونه ی من که با دنیا عوضش نمیکنم روز 25 بهمن مروارید شماره 2 سمت چپ پایین خودشو نشون داد این مروارید هفتمی هست که جوونه زده و بعد از اون مروارید شماره 2 سمت راست پایین داره خودشو نشون میده. مبارکت باشه عزیزم. جمعه 25 اُم دایی اومد خونمون بهمراه خانومش و هلن جون. ناهار رفتیم تخت جمشید . انقده بهت خوش گذشت . رفت و برگشت با ماشین دایی بودی و بغلم نمیومدی و با هلن بازی میکردی . جایی هم که رفتیم یه سگ بود که چند تا بچه داشت و با بابایی رفتی کنارشون و تند تند میگفتی  :هاپ   هاپ   هاپ       این...
1 اسفند 1392
1